musique
موسيقي ايراني در دوره غزنويان خط سير پيشرفت خود را تداوم بخشيد و از اين زمان به بعد ازميراث باستاني خود دور گشت و به ايجاد سبك نويني از موسيقي ايراني پرداخت. اوج گرفتن بازار شعر وشاعري وظهور شعرايي بلند مرتبه همچون فرخي، عنصري و دقيقي نيز بر اعتلاء موسيقي ايراني رونق بخشيد چرا كه اين شعرا از جمله عنصري و فرخي چنگ نوازان ماهري نيز بودند و در هنگام سرايش اشعار خود با عود و چنگ شوري به مجالس شاهان ميافكندند. علاوه بر آن شاهاني همچون سلطان محمود و سلطان مسعود نيز به ادبيات فارسي و شعر و شاعري و موسيقي عشق ميورزيدند و اين علوم را مورد حمايت خود قرار دادند. از اين روي ميتوان گفت در دوره غزنويان موسيقي درباري و موسيقي محلي رشد چشمگيري يافت و گروه زيادي از هنرمندان به اين هنر روي آوردند.(1)
در عصر غزنوي دو نوع نوازنده موسيقي وجود داشت: موسيقي سرايان يا مطربان بيروني ومطربان سرايي. اگر فضايي كه در آن موسيقيدانان به نقش آفريني ميپرداختند محدود و كوچك بود از اركستر كوچك استفاده ميشد و اگر فضا گسترده و بزرگ بود از اركستر بزرگتر كه سازهاي آن نيز قويتر و بيشتر بود بهره گرفته ميشد.
در اين دوره موسيقيدانان بزرگي نيز ظهور كردند كه تأثيرات مهمي بر موسيقي ايراني نهادند. ابوعلي سينا حكيم، طبيب و فيلسوف بزرگ ايراني از جمله اين موسيقيدانان بود. وي نخستين دانشمندي بود كه در مورد موسيقي ايراني كتابي به زبان فارسي نگاشت. ابن سينا در كتابهاي(النجاه) و (المدخل الي صناعه الموسيقي) و بخشهايي از شفا موسيقي ايراني را از جنبه روان درماني مورد بررسي قرار داد و پيرامون تركيبهاي هارمونيك اصوات و مطبوع يا نامطبوع بودن آن نظريات مهمي ارائه نمود. از مهمترين اقدامات اين دانشمند جامع العلوم معرفي دوازده مقام اصلي موسيقي دوران خويش بود: رهاوي، حسيني، راست، بوسليك، زنگوله، عشاق، حجاز، عراق، اصفهان،نوا، بزرگ و مخالف. ظاهرا ابن سينا در موسيقي متأثر از فارابي بوده و برخي از نظريات حكيم ابونصر فارابي را مورد تأييد خود قرار داده است. از ديگر موسيقيدانان مهم روزگار غزنوي